RUMINA
قویترین " مرد " دنیا هم که باشی
نذر کردم...!!! .
اگر
نیایی...!!!
.
... پیاده
از یادت
بروم...!!!
همه برایم دست تکان دادند،
شیشه نازک احساس مرا دست نزن ! چِندشم می شود از لک انگشت دروغ !!!
آن که میگفت که احساس مرا می فهمد …
کو کجا رفت ؟ که احساس مرا خوب فروخت !
چند روز پیش دلم نگران بود. نفس در سینه ام نمیماند.
آرام نداشتم
هر لحظه بد تر میشدم.
یا تو افتادم
از آرامشی که گرفتم از پا افتادم
کاش کنارم بودی...........
دو خط موازی هیچ وقت به هم نمی رسن، مگه اینکه یکیشون برای دیگری بشکنه
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسنده پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |